يادداشتى بر اجراى آن سوفى موتر
زندگى با بتهوون
هستى نقره چى
به نظر شما آيا راهى براى تقسيم بندى آهنگسازان وجود دارد؟در يك دسته بندى كلى شايد بتوان آنها را به دو گروه آهنگسازان «قبل از بتهوون» و آهنگسازان «بعد از بتهوون» تقسيم كرد. در حقيقت بتهوون در تاريخ موسيقى يك نقطه عطف به شمار مى آيد. زيرا آهنگسازان قبل از او همه براى درباريان و اشراف زادگان آهنگ مى ساختند و در واقع مى توان گفت آنها همان قطعه اى را مى نوشتند كه از ايشان درخواست مى شد. قطعاتى كه با اركستر دربار نواخته مى شدند. اما بتهوون ديدگاه تازه اى به وجود آورد و اگر بگويم كه هيچ آهنگسازى تا آن زمان، به اين اندازه خود را وقف آهنگسازى نكرده است، دور از حقيقت نيست. بتهوون از نظر موقعيت اجتماعى شرايط نامناسبى داشت و شكست هاى عاطفى زيادى هم خورد و در ۳۰ سالگى، زمانى كه فهميد كاملاً ناشنوا شده، زندگى اش بيشتر شبيه به جدال با مرگ شد. از آن پس بتهوون بيشتر به موسيقى اش اجازه داد كه از هيجاناتش، خشم ها و سرخوردگى هايش صحبت كند. در آن زمان هم كه بتهوون داشت با مرگ دست و پنجه نرم مى كرد در آثارش هنوز صحنه هاى گذرايى از آرامش، شادى و زيبايى موجود بود.از محبوبترين آثار او مى توان به ۴ سونات پيانو، كوارتت زهى، سونات ويولن ويتزر و سونات ويولن بهار و سمفونى ۹ اشاره كرد. بتهوون ۱۰ سونات ويولن نوشته كه وقت بسيار فراوانى را براى آنها صرف كرده است. او اين قطعات را براى سازهايى كه بهتر از همه مى دانسته، نوشته است. در سونات هاى اوليه بيشتر ملودى را پيانو مى نوازد و نقش ويولن تنها همراهى كننده آن است. اين آثار شبيه ميراثى است كه براى او از موتسارت و هايدن باقى مانده. در كارهاى بعدى نقش ويولن رفته رفته بيشتر مى شود تا آنجا كه در سونات ويولن اپوس ۴۷ كه آن را به عنوان كرويتزر مى شناسيم ويولن ملودى اصلى را نواخته و پيانو تنها با آن همراهى مى كند. سونات فرمى از موسيقى است كه معمولاً براى يك يا دو نوازنده نوشته شده است و شايد بتوان آن را جزء موسيقى مجلسى به شمار آورد.اين فرم موسيقى از قرن هفدهم در ايتاليا به وجود آمد كه ساختارى پلى فونيك (چند صدايى) داشت و بيشتر به عنوان مقدمه و درآمدى بر يك اثر آوازى و اپرا بود. سونات معمولاً از ۳ يا ۴ موومان تشكيل شده است كه سرعت آنها به تناوب آهسته و تند است. به وجود آورنده اين فرم موسيقى كارل فيليپ امانوئل باخ است. در قرن هجدهم سونات و سوئيت فرق چندانى از لحاظ ساختمان با هم نداشتند. بتهوون مفاهيم جسورانه اى را وارد اين فرم از موسيقى كرد و حتى مى توان گفت فرم جديدى از سونات را به وجود آورد. • سونات بهاربتهوون علاقه خاصى به طبيعت داشت و از حضور در جنگل يا زير آسمان پرستاره بسيار لذت مى برد. او بر خلاف شهرتش، بسيار انسان احساساتى و مهربانى بود. لئونارد برنشتاين درباره بتهوون مى گويد: «بتهوون توانايى خارق العاده اى در تشخيص جاى مناسب نت ها دارد و كاملاً مى داند كه با نت بعدى چه بايد بكند.»سونات بهار را او در سال ۱۸۰۱- ۱۸۰۰ نوشت. اين سونات در واقع شماره ۲ سونات ويولن اپوس ۲۳ است كه در اثر يك اشتباه اكنون ما آن را به عنوان سونات اپوس ۲۴ مى شناسيم.اين اثر حتى بعد از يك بار شنيده شدن، هم به خوبى در ذهن مى ماند.موسيقى آن پر است از احساس نشاط و تازگى و اميدوارى، چيزى كه باعث شد اين سونات را بهار بنامد. خود بتهوون روى اين قطعه هيچ نامى نگذاشته بود، اما احتمالاً به خاطر ملودى آن اين نام را برايش انتخاب كردند.اين پنجمين سونات ويولن بتهوون است و احتمالاً يكى از معروف ترين و پرطرفدارترين آنها. در اين قطعه اولين دفعه است كه ويولن ملودى اصلى را مى نوازد و پيانو با آن همراهى مى كند.زيبايى اين سونات، سونات ويولن اپوس ۲۳ را تحت الشعاع خود درآورد اثرى كه به همان اندازه زيبا است و موومان هاى اعجاب آور دارد.بيشتر ملودى هاى اين اثر ساده، سريع و روان است. اما موومان هاى خارق العاده اى هم وجود دارند كه به شنونده يادآورى مى كند، خالق اين اثر بتهوون است.•سونات كرويترزاين سونات از نظر محبوبيت پس از سونات بهار قرار دارد. در اين قطعه ديگر ويولن بيشترين نقش را دارد و پيانو به يك همراهى كننده تبديل شده است. اين سونات قطعاً يكى از ويرتوزيته ترين قطعاتى است كه براى ويولن وجود دارد. بتهوون در اصل آن را براى يك ويولونيست آفريقايى- لهستانى به نام بريجتاور نوشته است و اولين اجراى آن هم با همان ويولنيست است.بتهوون براى اولين اجراى اين اثر تنها قسمت ويولن را كامل نوشت و خودش قسمت پيانو را با طرح هايى كه در ذهنش بود اجرا كرد.حال شايد بپرسيد چرا به سونات «بريجتاور» نمى گويند؟زيرا خيلى زود بعد از اولين اجرا بتهوون با بريجتاور دعوايش شد و احتمالاً بر سر يك زن و اسم او را از صفحه اول اين قصه حذف كرد و سپس تصميم گرفت آن را به رودلف كرويترز ويولونيست معروف فرانسوى آن دوره، تقديم كند. بنابراين نام او را روى اثرش گذاشت.كرويتزر هم اعلام كرد اين سونات «به طرز نامعقولى غير قابل فهم است.» و هيچ گاه آن را اجرا نكرد.آن سوفى موتر به همراه لامبرت اركيس تمام اجراهاى سال ۱۹۶۸ خود را وقف ۱۰ سونات ويولن بتهوون كردند. آنها توانستند به منابع اصلى اين آثار دسترسى پيدا كنند و اجراى دقيقى از آنها كردند.در آن سال آنها تور رسيتال در سراسر جهان برپا كردند و به اجراى اين آثار پرداختند، سپس به همراه يك فيلم مستند با نام «زندگى با بتهوون» را ضبط و روانه بازار كردند.اجراى اين دو از اين سونات ها دقيقاً مانند اجراهاى پيشين از اين آثار نيست و اگر قبلاً اجراهاى ديگرى از اين سونات ها شنيده باشيد، شايد از طرز جمله بندى، تمپوى آزاد و ويبراسيون هاى موتر، تعجب كنيد.
0 Comments:
Post a Comment
<< Home