...
عجیبه ... عجیب...
هرچی جلو می ری بیشتر می فهمی که چقدر نمی فهمی ... چقدر جاهلی ... چقدر کوچیکی ... کوچیک..
من کیم؟
اصلا مهمه؟؟
یه زمانی خیلی مهم بود، الان احساس خاصی ندارم...
هرچی جلو می ری بیشتر می فهمی که چقدر نمی فهمی ... چقدر جاهلی ... چقدر کوچیکی ... کوچیک..
من کیم؟
اصلا مهمه؟؟
یه زمانی خیلی مهم بود، الان احساس خاصی ندارم...
هر کسی به دنیا میاد
انسان
انسان به دنیا میاد
یه آدم کوچولوی پاک و مقدس، یه فرشته
بزرگ می شه
همه ی عقده ها، کینه ها، حسادت ها و تعصب ها توی تیکه ی سیاه قلبش رشد می کنه
شاید این تیکه ی سیاه نذاره از این بزرگ تر بشه
شاید همون طوری بمونه
از این به بعد تنها کاری که این آدم ِ بزرگ شده می کنه اینه که بزرگ شدن اون یکیا رو مسخره می کنه و می خواد نذاره این طوری شه
می خواد همه چی مثِ خودش بشه
چون دیگه خودش عوض نمی شه
پس درستش همینه
عقده، تعصب، خودخواهی، غرور، حسادت، کینه، تعصب، تعصب، تعصب، تعصب
دست خودشه؟؟
دست خود آدمه که عقده ای نشه؟؟
اگه نیست، پس چطوریه؟؟
مانع رشد میشه ولی دست خودت نیست؟
چطوریه که یه چیزی که محیطی بوده و دست خودت نبوده، نذاره به هدفت برسی؟
هدف زندگی، رشد، کمال..
راجع به چیزی که دست خودمون نیست مواخذه می شیم؟
خدا بزرگه، خیلی خیلی
اونقدر که من پیشش هیچی نیستم
هیچی
تهی
پس چی؟؟
تهی تابعه؟
باید باشه؟
تنها کارش همینه؟
نمی دونم
نمی دونم
هنوزم نمی دونم
...
انسان
انسان به دنیا میاد
یه آدم کوچولوی پاک و مقدس، یه فرشته
بزرگ می شه
همه ی عقده ها، کینه ها، حسادت ها و تعصب ها توی تیکه ی سیاه قلبش رشد می کنه
شاید این تیکه ی سیاه نذاره از این بزرگ تر بشه
شاید همون طوری بمونه
از این به بعد تنها کاری که این آدم ِ بزرگ شده می کنه اینه که بزرگ شدن اون یکیا رو مسخره می کنه و می خواد نذاره این طوری شه
می خواد همه چی مثِ خودش بشه
چون دیگه خودش عوض نمی شه
پس درستش همینه
عقده، تعصب، خودخواهی، غرور، حسادت، کینه، تعصب، تعصب، تعصب، تعصب
دست خودشه؟؟
دست خود آدمه که عقده ای نشه؟؟
اگه نیست، پس چطوریه؟؟
مانع رشد میشه ولی دست خودت نیست؟
چطوریه که یه چیزی که محیطی بوده و دست خودت نبوده، نذاره به هدفت برسی؟
هدف زندگی، رشد، کمال..
راجع به چیزی که دست خودمون نیست مواخذه می شیم؟
خدا بزرگه، خیلی خیلی
اونقدر که من پیشش هیچی نیستم
هیچی
تهی
پس چی؟؟
تهی تابعه؟
باید باشه؟
تنها کارش همینه؟
نمی دونم
نمی دونم
هنوزم نمی دونم
...
6 Comments:
At 3/23/2006 1:00 AM, Anonymous said…
migan zendegi bayad kard ... chegune?
migan adame khuby bayad bud .... in adame khub tarif nadare
migan hamine ke hast ... valy to bayad ghabulesh nakony ....
in zendegi chiye ... chejuri bayad jamesh konim? ... chejuri mishe un pakiro sabt kard? .... chejuri mishe yad gereft?
dust dashtan ... avale hameye zendegiye ... ya akhareshe? .. shayad zendegi faghat hamine
At 3/23/2006 1:03 AM, Anonymous said…
migan zendegi bayad kard ... chegune?
migan adame khuby bayad bud .... in adame khub tarif nadare
migan hamine ke hast ... valy to bayad ghabulesh nakony ....
in zendegi chiye ... chejuri bayad jamesh konim? ... chejuri mishe un pakiro sabt kard? .... chejuri mishe yad gereft?
dust dashtan ... avale hameye zendegiye ... ya akhareshe? .. shayad zendegi faghat hamine
At 3/25/2006 12:48 PM, Anonymous said…
به فكر اين نيستم كه تو چه محيطي دارم زندگي مي كنم يا با كيا تو اين دنيا مشتركم؟ به فكر بديهاي ديگران هم نيستم چون بديهاي خودم رو دارم كه بهش فكر كنم لااقل اول ايم مهمه كه بديهاي خودمو جمع و جورش كنم طرف عقده ايه؟ به من چه؟ من دنياي خودم رو دارم و دنياي خودم رو پاك مي سازم پاك از همه ي عقده ها و حسادت ها و كينه ها و تعصب ها مشكل من اين بود كه قبل از اينكه به فكر دنياي خودم باشم چار چشمي زل زده بودم به دنياي آدماي ديگه اونقدر كه حساب دنياي خودم از دستم در رفت بعد وقتي به خودم اومدم ذديدم دنياي خودم پره از كينه از حسادت از نفهمي آره از نفهمي بعدش ديگه تصميم گرفتم چشمم رو دنياي خودم باشه كه ديگه اينطوري نشه بعد خواستم كه پاكش كنم از هه ي اون كينه ها حسادت ها نفهمي ها ديدم دستم خاليه بعدش خدا عشقو به من داد...
At 3/28/2006 1:35 AM, Anonymous said…
من همه چیزو می دونم
میومدی از خودم میپرسیدی
At 3/29/2006 8:04 PM, Anonymous said…
تا حالا به حرف دچار شدی؟
At 3/29/2006 8:06 PM, Anonymous said…
!به حرفم فكر كن
Post a Comment
<< Home