یک حرف کمی جدی
.اغاز اندیشیدن ، شک وابهام و سرگشتگی ا ست
اندیشیدن به خودی خود پدید نمی اید و به اعتبار اصول کلی صورت نمی گیرد بلکه همیشه چیزی معین انرا بر می انگیزاند. اگر از یک کودک یا بزر گسال که در تجربه خود با هیچ مساله ای روبرو نیست که او را بر انگیزد، تلنگر زندوارامش را از او بگیرد بخواهیم بیندیشد، کاری بیهوده کرده ایم
از این رو اگر در مدرسه ها چنین است که اغلب نمی توانند دانش اموزان را به اندیشیدن واقعی بر انگیزند چه بسا از ان روست که نمی توانند از یک وضعیت تجربه شده که در بیرون مدرسه سبب اندیشیدن می گردد اغاز کنند
جدا کردن فرد از جامعه یک دروغ صرف است.ارمان تربیت پدید اوردن توانایی کنترل خود است؛کار تربیت این است که به دانش اموز اطلاعاتی دهد که در شغل خود و برخورد با انسانهای دیگر عاجز نماند
به گفته افلاطون: برده کسی است که انجام دهنده مقصود های شخص دیگریست. از این رو کسی که اسیر هوسهای کور خویش است نیز برده است
هدف تربیت ایجاد شادابیست؛ شادابی مخصوصا ان است که شوق انسان را به چیزهای گوناگون بر انگیزد؛ دلبستگی های او را به محیط بیشتر می کند و بدین سان زندگی را دلپذیر تر می کند
و نخستین راه شادابی، رهایی از ترس است و البته نبودن ترس؛ نه پنهان کردن ان زیرا ترسی که پنهان می ماند چون نیرویی در انسان می ماند و باعث تغییر رفتار او می گردد
حال وظیفه یک معلم در این پروسه چیست؟
وظیفه معلم نصیحت و پند و اندرز و تنبیه نیست؛ وظیفه معلم خود زندگیست
معلمی که خود زندگی کردن را بلد نیست، مشخصا فقط انبار معلومات است
کار معلم پرورش قوه تفکر است؛ اموختن چگونه فکر کنیم، ان هم بی ترس و بی تنبیه
وظیفه معلم شکوفا کردن استعداد شاگرد است، نه ان چیزی که خود دوست دارد
و در این میان معلم تابلو ایست که باید دید و مسیر را درست رفت. این خود دانش اموز است که باید ادامه مسیر را رانندگی کند؛ مسیر شود، تابلو شود و معلم شود
امسال توفیق ان را داشتم که در بهترین مدرسه تبریز باشم
از این رو اگر در مدرسه ها چنین است که اغلب نمی توانند دانش اموزان را به اندیشیدن واقعی بر انگیزند چه بسا از ان روست که نمی توانند از یک وضعیت تجربه شده که در بیرون مدرسه سبب اندیشیدن می گردد اغاز کنند
جدا کردن فرد از جامعه یک دروغ صرف است.ارمان تربیت پدید اوردن توانایی کنترل خود است؛کار تربیت این است که به دانش اموز اطلاعاتی دهد که در شغل خود و برخورد با انسانهای دیگر عاجز نماند
به گفته افلاطون: برده کسی است که انجام دهنده مقصود های شخص دیگریست. از این رو کسی که اسیر هوسهای کور خویش است نیز برده است
هدف تربیت ایجاد شادابیست؛ شادابی مخصوصا ان است که شوق انسان را به چیزهای گوناگون بر انگیزد؛ دلبستگی های او را به محیط بیشتر می کند و بدین سان زندگی را دلپذیر تر می کند
و نخستین راه شادابی، رهایی از ترس است و البته نبودن ترس؛ نه پنهان کردن ان زیرا ترسی که پنهان می ماند چون نیرویی در انسان می ماند و باعث تغییر رفتار او می گردد
حال وظیفه یک معلم در این پروسه چیست؟
وظیفه معلم نصیحت و پند و اندرز و تنبیه نیست؛ وظیفه معلم خود زندگیست
معلمی که خود زندگی کردن را بلد نیست، مشخصا فقط انبار معلومات است
کار معلم پرورش قوه تفکر است؛ اموختن چگونه فکر کنیم، ان هم بی ترس و بی تنبیه
وظیفه معلم شکوفا کردن استعداد شاگرد است، نه ان چیزی که خود دوست دارد
و در این میان معلم تابلو ایست که باید دید و مسیر را درست رفت. این خود دانش اموز است که باید ادامه مسیر را رانندگی کند؛ مسیر شود، تابلو شود و معلم شود
امسال توفیق ان را داشتم که در بهترین مدرسه تبریز باشم
با دانش اموزان عالی کادر عالی و همکاران عالی؛ بی اغراق
بیشتر یاد گرفتم تا یاد دادم. سومی ها می روند پشت کنکور...می شود از یک مسابقه هم ترسید، هم لذت برد و در هیچ مسابقه ای نباید شکست خورد؛ هر چند بیهوده باشد. ما فکر میکنیم اگر کسی درس بخواند دیگر نباید بخندد ویا جک بشنود و بگوید، شعر نخواند و ننویسد ولی بهترین احساسات ادمی در کوران مبازه گل میکند. کنکور در متن زندگیست نه کل زندگی. انانی که از ان می ترسند از تلاش خودشان، از استعداد خودشان می ترسند. خوب بازی کنیم، نتیجه عالی خوا هد بود
ما نیز معلمیم، البته بیشتر در کسوت شاگردی. ابی که جاری نباشد می گندد
زندگی هدف ندارد، خودش هدف است
،پس تمامی خاطرات را مرور میکنم، لبخند می زنم
بیشتر یاد گرفتم تا یاد دادم. سومی ها می روند پشت کنکور...می شود از یک مسابقه هم ترسید، هم لذت برد و در هیچ مسابقه ای نباید شکست خورد؛ هر چند بیهوده باشد. ما فکر میکنیم اگر کسی درس بخواند دیگر نباید بخندد ویا جک بشنود و بگوید، شعر نخواند و ننویسد ولی بهترین احساسات ادمی در کوران مبازه گل میکند. کنکور در متن زندگیست نه کل زندگی. انانی که از ان می ترسند از تلاش خودشان، از استعداد خودشان می ترسند. خوب بازی کنیم، نتیجه عالی خوا هد بود
ما نیز معلمیم، البته بیشتر در کسوت شاگردی. ابی که جاری نباشد می گندد
زندگی هدف ندارد، خودش هدف است
،پس تمامی خاطرات را مرور میکنم، لبخند می زنم
و به شاگردان بعدیم می اندیشم
پرواز را به خاطر بسپار پرنده مردنیست
پرواز را به خاطر بسپار پرنده مردنیست
17 Comments:
At 5/13/2006 7:37 AM, Anonymous said…
...:)
At 5/13/2006 8:24 AM, Anonymous said…
parvaz ra be khater bespar
parandeh mordanist.
batashakkor az khatere haie ke dar azhan ma be vojod avordin!!!!
At 5/13/2006 8:27 AM, KHALE Shadi said…
منم نظرمو اون بالا اعلام کردم
At 5/13/2006 2:06 PM, Anonymous said…
...بخت با شجاعان یار است
At 5/13/2006 2:16 PM, Anonymous said…
salam ....fagat hamin chon fekr nemikonan khodahafezi dashte bashim ba in hame lotfi ke shoma be ma dashton hatta ba in ke yek bastani be ma bedehkarin man hich vagt az shoma khodahafezi nemikonam omidvaram har ja ke bashim shad bashin va betunin madreseyiro peyda konin ke alave bar danesh amuzash kadresham shoma ro gabul dashte bashan
At 5/13/2006 2:55 PM, Anonymous said…
vartane aziz !
shoma ki hastid aya hamooni hastid ke man fekr mikonam aya bamdadesorkh.blogspot.com male shomast lotfan kami tozih bedahid kheyli mamnoon
At 5/13/2006 4:54 PM, Anonymous said…
متشکرم
At 5/14/2006 6:38 PM, Anonymous said…
agaye ezzati aziz
age ye rooz az man beporsan shoma moalleme chi hastin hichvagt nemigam HENDESEH balke migam moaleme zendegi.chizayi ke shoma be ma yad dadin kheyli bishtar az ye moalem bod.yeki ke avaayele sal baramon mesle ye doostbod dige shode ye aziz baramoon ke narahat kardanesh maro kheili azab mide.bazam farda 2shanbast vali na mesle hamishe baraye inke farda hamamoon fekr khahim kard key ye doshanbeye dige miyad ta ma baraye yek zang ham ke shode fekr konim darim zendegi mikonim
kash mishod farda aida ro biarin ta ma behesh begim che ganji ro dare ta mohkam negaheshdare ta az bein nare
beomide yek 14ordibeheshte dige ke shoma maro bekhatere karamoon ro sen tashvig konin
At 5/14/2006 7:00 PM, Anonymous said…
who is Mina?
At 5/14/2006 8:25 PM, Anonymous said…
mina az 2R2 ast tarafdare do atisheye ostad
At 5/14/2006 8:27 PM, Anonymous said…
همون مینایی که من می شناسم؟
At 5/14/2006 8:29 PM, Anonymous said…
khahesh mikonam yeki mano roshan koneh in vartan kiyeh?(az tarafe hamuni ke ghablan ham in soal ro porside bud)
At 5/14/2006 9:07 PM, Anonymous said…
agaye ezzati manam mamnoonam azatoon. vagean ali boodin. omidvaram ye jaye behtar az inja be chizayi ke mikhain beresin. bazam mamnoon az hame chi...az hameye khatereha, khandeha va shanbe& doshanbe haye ghashangi ke vasamoon sakhtin..
At 5/14/2006 9:57 PM, Ferina said…
mer30 ke maanie ensan budan ro kami behemun fahmundid..mersi az hame chiz.
At 5/15/2006 5:59 PM, Anonymous said…
mina khanoom har ki hasti dastet dard nakone harfe dele maro zadi.vali negareshet eerad dare be jaye az beyn nare bayad migofti az dast nare
dar morede ayda bahat mokhalefam chon dar in sharayete sakht aslan dorost nist hapoo ro asabani konim
At 5/16/2006 10:20 AM, Anonymous said…
in vartane nemikhad baraye in minahe comment bezare?badbakhatt kolli fosfor masraf karde
At 5/16/2006 3:29 PM, Anonymous said…
bale bamdade sorkh male vartane azize(roshan shodi?)
Post a Comment
<< Home